نوشته شده توسط : تقي

خدايا

 

عشقت را نصیب کسی کن که لایق آن باشد نه تشنه ی آن. زیرا هر تشنه ای روزی سيراب مي شود



:: بازدید از این مطلب : 527
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23
تاریخ انتشار : 4 آبان 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تقي

 



:: بازدید از این مطلب : 516
|
امتیاز مطلب : 108
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 28 مهر 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تقي
باسلام

:: بازدید از این مطلب : 478
|
امتیاز مطلب : 83
|
تعداد امتیازدهندگان : 27
|
مجموع امتیاز : 27
تاریخ انتشار : 12 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تقي

 

ارتباط با استاد

 

اگرسوالی دارید مطرح کنید

 

ادامه مطلب را کلیک کنید



:: بازدید از این مطلب : 599
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : 12 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تقي

حوادثی که بیشتر علامت نزدیکی است

 



:: برچسب‌ها: حوادثی که بیشتر علامت نزدیکی است ,
:: بازدید از این مطلب : 513
|
امتیاز مطلب : 95
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : 12 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تقي

گر چه پیمان را شکستم بر سر پیمانه ام

  با همه بد عهدی ام آن عاشق دیوا نه ام

   گر به  ظاهر دورم از در گاه تو ای نازنین
  باز  هم مشتاق  روی دلکش جانا نه ام
    از در  میخانه ات  ای شاهد  خوبان مران
  با همه عصیان همان دردی کش میخانه ام
   پرده  بردار  از رخ زیبا  که مشتاق  تو ام
  آن  رخ  زیبا  ندیده  ،واله   ودیوانه ام
  پادشاه  جودی و ما  بنده در گاه  تو
  منتظر بر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام
    در میان بحر هجران غوطه ور گشتم ولی
   باز  هم در   جستجوی  گوهر  دردانه ام
   همچون من هرگز نباشد بر درت پیمان شکن
   لیک  با الطاف  غیر  از تو،  شها! بیگانه ام
    چون که لطف توست تنها ضامن رسوایی ام
   ور  نه  آن گردم  که افشان در دل ویرانه ام
   انتظارت بیش از حد شد ،تحمل تا به کی؟
   آفتا با!   بهر  دیدار  رخت  پروانه ام
   واله و شیدا  و مستم لیک ،محتاج توام
  یک نظر بر من نما، ای عارف فرزانه ام!
  


:: بازدید از این مطلب : 485
|
امتیاز مطلب : 81
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : 12 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تقي

دل تنگي

دلم       

  برات تنگ شده.....اما من...من ميتونم اين دوري رو تحمل

       كنم... به فاصله ها فكر نميكنم ...... ميدوني چرا؟؟ آخه... جاي

        نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام ميتونم

        استشمام كنم....رد احساست روي دلم جا مونده ... ميتونم

        تپشهاي قلبت رو بشمارم...........چشماي بيقرارت هنوزم دارن

        باهام حرف ميزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو

        نيستي؟؟چطور بگم با من نيستي؟؟آره!خودت ميدوني....ميدوني

        كه هميشه با مني....ميدوني كه تو،توي لحظه لحظه هاي من

        جاري هستي....آخه...تو،توي قلب مني...آره!تو قلب من....براي

        همينه كه هميشه با مني...براي همينه كه حتي يه لحظه هم   

        ازم دور نيستي...براي همينه كه ميتونم دوريت رو تحمل

        كنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ ميشه...هر وقت حس ميكنم

        ديگه طاقت ندارم....ديگه نميتونم تحمل كنم...دستامو ميذارم رو

        صورتم و يه نفس عميق ميكشم....دستامو كه بو ميكنم مست

        ميشم...مست از عطر ت. صداي مهربونت رو ميشنوم ...و آخر

        همهء اينها...به يه چيز ميرسم.....به عشق و به تو.....آره...به

        تو....اونوقت دلتنگيم بر طرف ميشه...اونوقت تو رو نزديكتر از

        هميشه حس ميكنم....اونوقت ديگه تنها نيستم

        حالا من اين تنهايي رو خيلي خيلي دوسش دارم.. به اين تنهايي

       دل بستم...حالا ميدونم كه اين تنهايي خالي نيست...پر از ياد

       عشقه.. پر از اشكهاي گرم عاشقونه .



:: بازدید از این مطلب : 474
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : 4 آبان 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تقي

عازم یک سفر دور و دراز و دل خسته من باز هم پر ز نیاز

تو که رفتی و ندیدی دل من غمگین است

پای من سنگین است

 دیده ام گشته پر آب ، " اشک من بدرقه راهت باد"

با تو ای همسفر جاده عشق

با تو ای همدم شبهای دراز

سخنی هست بگویم یا باز ، بگذارم که بماند یک راز

حرفها بر دل من سنگین است

تاب گفتار ندارم که دلم غمگین است

اشک برگونه من میلغزد

درد در سینه من می تازد

غم درون سینه باز فریاد زنان می گوید : تاب دوریت ندارم ، تو بیا با من باش

رفتی و با تو بهار از دل غمگینم رفت ،

نفس گرم تنم با تو گریخت

از زمانیکه تو رفتی دل من بارانی است

یک کبوتر دارم که برای نفست قربانی است

کاش من همسفر راه درازت بودم

کاش من پاکترین حس نیازت بودم

کاش من فلسفه روح نمازت بودم

تا که تفسیر شوم در روحت ، تا که تسخیر شوم در قلبت

اه افسوس ، افسوس که تو یک مسافری

و گذر ز معبر سینه ما ، کار دشواری نیست از برای دل تو

کاش میدانستی

رفتنت غربت غمگین  من است ،

رفتنت عزای سنگین من است ...

کاش میدانستی ....

و ای کاش ...

 



:: بازدید از این مطلب : 618
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : 28 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تقي

قربان وجودت، كه وجودم ،زوجودن ،به وجود آمده مادر

مادر گوهري دست نيافتني است

پس تا هست قدربدانيد

چون رفت افسوسي بيش برايت نخواهد بود

(حضرت علي (ع):

اگر انسانها مي دانستند باهم بودنشان چقدر محدود است

محبتشان نامحدود ميشد



:: بازدید از این مطلب : 468
|
امتیاز مطلب : 90
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : 26 مهر 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد